یادگیری لغت انگلیسی
هر چه دامنه لغات ما کمتر باشد کمتر در یادگیری زبان پیشرفت می کنند و هر چه دامنه لغت مان بیشتر باشد منجر به یادگیری بیشتر و رشد و بهبود سریع تر در مهارت های دیگر انگلیسی می شود. این نکته ای است که متخصصین روی آن تاکید دارند. ساختمانی که قرار است ما به یادگیری زبان بپردازیم روی بستر یادگیری لغت انگلیسی قرار می گیرد.
مراحل تدریس لغات انگلیسی به چه صورت است؟
برای اینکه بتوانیم لغات یک زبان را بهتر تدریس کنیم بهتر است بدانیم که یک واژه چگونه و در طی چه فرآیندی یاد گرفته می شود. زبان آموزان بلافاصله بعد از اینکه آموزش دیدند لغات جدید را یاد نمی گیرند بلکه یادگیری طی چند مرحله و یک فرایند افزایشی اتفاق می افتد.
یک لغت زبان از زمان آموزش و درک آن به آرامی به مرحله ای می رسد که دانش آموزان بتوانند آن را تولید کننده مرحله اول تدریس لغات است. مرحله دوم، تکرار و تمرین و مرور و مرحله سوم، تولید و استفاده آن ها است.
وقتی لغت انگلیسی یاد می گیریم چه چیزی در ذهن مان در حال وقوع است؟
همان طور که در بالا گفتم در مرحله دوم (تکرار و تمرین و مرور) در فرایند آموزش و یادگیری لغات بسیار مهم است. ما به عنوان مدرس می توانیم سهم خوبی در کیفیت مرحله دوم داشته باشیم و زبان آموزان را به سمتی هدایت کنیم که خارج از محیط کلاس هم به تکرار و تمرین امروز ادامه دهند.
تکرار و تمرین و مرور را در یادگیری زبان جدی بگیریم
برای همین بهتر است کمی در مورد اینکه حافظه ما چگونه کار می کند اطلاعات مفیدی بدانیم.
ارتباط عملکرد حافظه و یادگیری لغات زبان:
حافظه نقش اساسی در یادگیری و رسیدن به هدف ما دارد و بهتر است کمی در مورد فرایند یادگیری بدانیم. این اطلاعات کوچک باعث تغییرات بزرگ در تدریس ما خواهند شد.
ما سه نوع حافظه داریم:
- حافظه حسی
- کوتاه مدت
- بلندمدت
در حقیقت هدف ما از آموزش واژگان این است که کاری کنیم که این لغات وارد حافظه ی بلندمدت شوند و بتوانیم آن ها را به یاد بیاوریم و در موقعیت درست استفاده کنیم.
حافظه مثل یک دفتر کار می ماند، یک ورودی یک اتاق کار و یک انباردارد که ما فایل ها و پرونده ها مهم را در انجا ذخیره و نگه داری می کنیم.
ورودی دفتر کارذهن ما
1. حافظه حسی (sensory memory)
برای اولین بار که یک واژه جدید را می بینیم و یا می شنویم این درک ما از اطلاعات وارد حافظه حسی ما می شود. به عبارتی اطلاعات برای مدت کوتاه در اندام های حسی ما ذخیره می شود.
این حافظه حسی مثل ورودی دفتر کار ذهن ما می ماند. حافظه حسی فقط یک ثانیه می تواند اطلاعات را نگه داری کند. البته شکه نشوید زیرا همین زمان کم برای اینکه اطلاعات را به حافظه کوتاه مدت انتقال بدهد کافی است.
همان طور که در دوره ابتدایی در دوران مدرسه یاد گرفتیم ما پنج حس داریم. حس بینایی، شنوایی، چشایی، لامسه و بویایی.
از طریق این ۵ کانال اطلاعات وارد حافظه ما می شود که اگر به آن دقت و توجه کنیم به مرحله بعد فرستاده می شود. اگر به این اطلاعات دقت نکنیم وارد مرحله بعد نمی شود و فراموش می شود.
2. حافظه کوتاه مدت (short term memory)
حافظه کوتاه مدت مثل دفتر کار ذهن است. در دفتر کار، همیشه پرونده هایی داریم که روی آن نوشته شده است:
در دست اقدام برای که برای بررسی کارهای موجود در آن وقتی را صرف می کنیم. و گاهی پرورنده ها را برمی گردانیم یا مورد بررسی قرار داده و برای بعد نگه میداریم.
حافظه کوتاه مدت هم همین کار را می کند. بر این اساس برخی موارد را مورد توجه قرار می دهیم، برخی دیگر را بلافاصله رد می کنیم یا مدتی نگه می داریم یا محتوا را خالی می کنیم تا برای اطلاعات بعدی هم جا داشته باشیم. چون حافظه کوتاه مدت مدام در حال کار و فعالیت است و گنجایش آن محدود است. دقیقا مثل دفتر کاری که نمی توانیم همه پرونده ها را آنجا نگهداری و ذخیره کنیم.
آن هایی که یک فرایند کامل روی آن اتفاق می افتند و کارهایی را که باید روی آن انجام دهد تمام شد آن را به انبار اطلاعات یا همان حافظه بلندمدت می فرستد.
حافظه کوتاه مدت حداکثر ۳۰ ثانیه می تواند اطلاعات را در خود نگه دارد و ظرفیت آن نیز محدود است یعنی می تواند ۲۰۷ و ۲-۷ اسم یا واحد را در خود نگه دارد. اینجاست که حافظه کوتاه مدت ما اطلاعات را پردازش و انتخاب می کند و به حافظه بلندمدت می فرستد.
تکرار و مرور و تمرین های مناسب در زمان های مناسب رمز و کلید ورود اطلاعات به حافظه بلندمدت است.
3. حافظه بلندمدت (long term memory)
حافظه بلندمدت ما هیچ محدودیتی ندارد و از حافظه کوتاه مدت ما باثبات تر است. اجازه دهید تا برایتان یک مثال بزنم تا بهتر بتوانید ظرفیت نامحدود حافظه بلندمدت را درک کنید.
گفته می شود که کتابخانه بریتانیا در لندن بزرگترین کتابخانه ی جهان است که در آن ۱۵۰ میلیون منبع وجود دارد و اگر انسانی تمام این کتاب ها را بخواند و حفظ کند باز هم حافظه بلندمدت ما گنجایش دارد.
سیستم حافظه و یادگیری بسیار پیچیده است ولی من قرار نیست در این جا در مورد آن صحبت کنم و همین قدر بدانیم که اگر اطلاعات ورودی با تکرار و تمرین های متفاوت در زمان های مناسب انجام شود کمک بسیار زیادی می کند تا آنها وارد حافظه بلندمدت شوند.
از آنجایی که لغات یک زبان زیربنای اصلی آن زبان هستند.
خب شاید این دو سوال در ذهن شما ایجاد ایجاد شود:
- از چه شیوه هایی استفاده كنيم؟
- زمان های مناسي په زمان هایی هستند؟
تمرکز خود را هنگام یادگیری لغات از دست ندهید
دقت یعنی خوب دیدن و خوب شنیدن و به طور کلی دقت یعنی استفاده ارادی و آگاهانه از تمام حواس. دقت یعنی توجه کردن و فهمیدن. برای مثال شما در حال خواندن یک کتاب هستید و کلی محرک های دیگر هستند که حواس شما را به سمت دیگری می کشاند مثل صدای تلویزیون و صدای کولر و یا چیزهای دیگر؛ اما شما انتخاب می کنید که حواستان را روی کتاب متمرکز کنید؛ بنابراین این امر باعث می شود محرک های دیگر را نشنوید و یا نبینید.
برای اینکه با شیوه های جلب توجه دانش آموزان در کلاس آشنا شوید و بدانید که چگونه می توان توجه آنها را به خود جلب کرد تا با دقت بیشتر به شما گوش دهند به لینک زیر مراجعه کنید و یک فایل صوتی رایگان در این مورد را دانلود کنید
برای اینکه بدانید چه زمان هایی برای مرور مناسب هستند بهتر است کمی در مورد سیستم فراموشی بدانیم. پس با من همراه باشید.
یادگیری لغات انگلیسی روزانه باید انجام شود
تصور کنید که یک کتری پر از آب را روی اجاق گاز گذاشته اید و شعله را روشن کرده اید با توجه به دما و مقدار آب بعد از مدتی آب بجوش می آید و بعد می بینید که بخار آب از دهانه کتری در حال خارج شدن است.
اطلاعات ما هم همین طور است بعد از گذشت مدتی کوتاه بخار می شود و از بین می رود. هر چه دیرتر ما مطالب را مرور کنیم مثل این است که کتری بیشتر می جوشد و آب بیشتری بخار می شود.
نمودار حافظه زیر آخرین تحقیقات در مورد حافظه و فراموشی است:
همین طور که در نمودار مشاهده کردید دانش آموزان شما حدود نیمی از مطالب را قبل از اینکه گاهی به خانه برسند فراموش می کنند و تقریبا جلسه بعد که دوباره با شما کلاس زبان انگلیسی دارند کمتر از ۲۰٪ مطالب را به یاد می آورند و اطلاعات آن ها مانند آب کتری بخار شده است.
برای همین است که جلسه بعد که شما دوباره شاگردان خود را می بینید هر آنچه را که شما به آن ها یاد داده اید تقریبا فراموش کرده اند. معمولا احساس نا امیدی به شما دست می دهد.
من همیشه این حس را تجربه کردهام به همین دلیل هم در کلاس درس برای مرور مطالب زمان مناسبی را در نظر می گیرم و به آن ها یاد می دهم که در خانه چگونه مرور کنند و چه تکالیفی را انجام دهند. قبلا دو تا سؤال مطرح شده بود:
- از چه شیوه هایی استفاده کنیم؟
- زمان های مناسب چه زمان هایی هستند؟
هم چنان در حال جواب دادن به سوال دوم هستم و خوشحالم که همچنان همراه من هستید.
چگونه جلوی فراموشی لغات را بگیریم؟
با توجه به توضیحاتی که تا اینجا داده شده متوجه شده اید که کمتر از ۳ ساعت ٪۵۰ اطلاعات از بین می رود پس این زمان بسیار حیاتی است.
آقای تونی بوزان که یکی از متخصصین برتر در زمینه حافظه هستند بیان می کند که بهترین زمان ها برای مرور به این ترتیب است:
- مرحله اول: یک ساعت بعد از آموزش
- مرحله دوم: ۲۴ ساعت بعد
- مرحله سوم: ۷ روز بعد
- مرحله چهارم: ۳۰ روز بعد
- مرحله پنجم: ۳ ماه بعد
برای اینکه این زمان ها بهتر در یاد شما بماند می توانید به این صورت آن را به خاطر بسپارید:
فکر می کنم که تا الان جواب سؤال دوم را متوجه شدید. اگر زبان آموزان ما بعد از کلاس خود فقط چند دقیقه صرف مرور لغاتی کنند که در طول کلاس آموزش دیده اند باعث شده اند جلوی بخار شدن سریع اطلاعات خود را بگیرند و این مرور چند دقیقه ای جلوی چندین ساعت مرور را در زمان های بعد خواهد گرفت.
چون بعد از گذشت تنها یک روز فقط ۲۰٪ مطالب در خاطر آنها مانده است و آنها مجبور هستند مدت زیادی را صرف کنند تا آب بخار شده را دوباره به کتری برگردانند.
اهمیت یادگیری لغات انگلیسی:
- لغات قلب و هسته ی اصلی یک زبان هستند.
- در دهه های اخیر توجه زیادی به تأثیر آموزش لغات در کلاس ها شده است به خصوص در کشورهایی که زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم و یا زبان خارجی تدریس می شود. زیرا بدون دانستن واژه گان کافی دانش آموزان قادر نیستید دیگران را درک کنند و یا نظرات و افکار خود را بیان کنند؛ بنابراین آموزش لغات و بزرگ تر کردن دایره لغات تأثیر زیادی بر روی مهارت های یادگیری دانش آموزان دارد.
لغات بیشتر، یادگیری بیشتر و عملکرد بهتر ما می توانیم لغات را به روش های متفاوتی آموزش دهیم.
گاهی آن ها را مستقیم آموزش می دهیم و گاهی هم دانش آموزان آنها را با خواندن، نوشتن و گوش کردن یاد می گیرند. زبان آموزان باید واژگان زیادی را بدانند تا بتوانند از دیکشنری استفاده کنند
ما مدرسان از این شیوه ها استفاده می کنیم تا لغات جدید را آموزش دهیم؛ اما زمانی که دایره لغات دانش آموزان کمتر است آنها در یادگیری لغات جدید و همین طور در مهارت های دیگر به مشکل برمی خورند.
بنابراین پیشرفت در یادگیری لغات یک زبان می تواند تأثیر مستقیم بر روی مهارت های دیگر هم داشته باشد. دانش آموزان در صحبت کردن، خواندن، نوشتن و گوش کردن عملکرد بهتری خواهند داشت.
منبع: کتاب کلاسی با طعم شکلات
دیدگاهتان را بنویسید